میان خوب و بد روزگار درگیری
که خواب غفلت دنیا نداشت تعبیری
نمی شود به زمان نیامده خوش بود
خبر نداده کسی را علامت پیری
هزار مرتبه بر من گذشته این معنی
نکرده گریه ی خونین به مرگ تاثیری
همیشه پشت حصار است باغ رویایی
تو سیب خاطره ها را ز آب می گیری
ندیده عاشق بانوی قصه ها شده ای
برای عکس نیفتاده قاب می گیری